خوب من! عشق همین نیست که می پنداری
دوست دارم که به این وسوسه تن نسپاری
می رسد آخر این جاده به تشویش و جنون
بهتر آن است در این راه قدم نگذاری
عشق یعنی که خودت را به کناری بِنَهی
مثل موج آن طرفِ خویش قدم برداری
عشق یعنی نه شبت چون شب و ، نه روزت روز
گامی آن سو تر از این دایره ی تکراری
یک نفر پیش تر از تو، به من این را آموخت
مثل یک سنگ شوم ، با همه ی دشواری!
سهیل محمودی
دیگر اشعار : سهیل محمودی
نویسنده : علیرضا بابایی